چهارشنبه22 اسفند 1403     Wednesday, March 12, 2025
1402/01/24
کدخبر :84146
6
چاپ :

چشم نیاز یتیمان شیرخواره کرمان و باز هم خساست معادن

شیرخوارگاه مادر به‌عنوان تنها شیرخوارگاه استان کرمان این روزها از کمبود نیرو و نیز کم شدن حمایت مالی صنایع و معادن رنج می‌برد و دست نیاز به روی خیران گشوده است.

برای ساکنان شهر کرمان تابلو بزرگ شیرخوارگاه مادر نام‌آشناست؛ تابلویی که بر سر ساختمانی بزرگ در یکی از مهمترین خیابان‌های شهر کرمان در تقاطع بلوارهای جمهوری اسلامی و بلوار امیرکبیر نصب شده و شاید خیلی‌ها از داخل آن خبر داشته باشند و خیلی‌ها هم خبر نداشته باشند.

به گزارش دل عالم به نقل از ایرنا، برای دیدن داخل این شیرخوارگاه در ماه مبارک رمضان حالا فرصتی پیش آمده بود که باید می‌رفتم و تمام ذهنیاتم رنگ حقیقت می‌گرفت؛ آن روز درِ شیرخوارگاه باز بود دعوت رسمی داشتیم و برای مراسم تجلیل از پزشکان خیر و همکار با بهزیستی آمده بودیم.

هوای دم افطار روشن بود و بهاری؛ از همهمه مهمانان مراسم هم خبری نبود و راحت می‌توانستیم چشم بچرخانیم و نگاه کنیم. در دلم کنجکاوی بی‌امانی موج می زد و نگاه و ذهنم به محوطه بازی کودکان و ساختمان یک طبقه روبه رو سنجاق شده بود تا شاید از لابه لای آن چیزی ببینم که ارزش این کنجکاوی چند ساله برای دیدار نوزادان و فرصت پیش آمده را داشته باشد.

زیاد نگذشت که یکی از عوامل مجموعه بهزیستی بر سر میزمان آمد و پیشنهاد داد به همراه چند خبرنگار دیگر که دعوت شده بودند به داخل شیرخوارگاه برویم و بازدیدی کوتاه تا شروع مراسم تجلیل، از محل نگهداری نوزادان بی سرپرست داشته باشیم؛ خبر خوبی داد، پس سر از پا نشناخته از هیاهو و صداهایی که لحظه به لحظه بلندتر می‌شد دورتر شدم و به در اصلی مرکز نگهداری کودکان رسیدم. در کنار در ورودی راهنمایی ندیدم پس مسیر کفش‌های درآورده شده را گرفتم تا به راهروها برسم.

صدای جیغ بلند موزون و ناموزون نوزادان در هم می پیچید؛ از هر چهار اتاق راهرو ورودی صدای نوزادان را می شنیدم، اسامی نوزادان هر اتاق روی در اتاق نصب شده بود؛ در اول سیروس و به ترتیب، کاملیا، مهسا و... . یکی دست هایش را می مکید یکی دست هایش را به داخل دهانش فشار می داد، اتاق پُر از نوزاد و در آن همهمه پیدا کردن نوزادی آرام کاری سخت بود، انگار همه با هم گریه می‌کردند. صدای گریه یکیشان نشان گرسنگی داشت و یکی دیگر خسته به نظر می رسید. مادریار در میان نوزادان نشسته بود، گاهی نوزادی را لالایی می گفت و لحظه‌ بعد شیرخشک نوزاد بی‌قرار دیگری را می داد؛ ناخودآگاه یاد خواهرزاده و برادرزاده نوزادم افتادم که با هر گریه‌شان چه ولوله‌ای به جانمان می‌افتد و یادم آمد آغوش‌هایمان را تا زمانی که آرام بگیرند چگونه برایشان باز نگه می داریم، اما مادریار تنها بود و کار زیادی برای آن همه نوزاد از دستش بر نمی آمد. اتاق‌های دیگر هم همین خبر بود فقط عدد چندماهگی نوزادان بالاتر می رفت اما صدای گریه‌شان تمامی و فرقی نداشت.

به انتهای بخش نوزادان صفر تا ۶ ماه که رسیدم همکاران خبرنگار دیگرم را دیدم که کمی زودتر برای بازدید فراخوانده شده بودند و گرم صحبت با یکی از پرستاران بودند. پرستار، بانویی حدود ۴۵ ساله‌ای بود سرگرم حرف زدن با یکی از خبرنگاران که صحبتشان را قطع نکردم تا بیشتر بشنوم. می گفت مامان احمدی است پرستار قدیمی شیرخوارگاه مادر؛ همه حرفش برای آیلین بود، کودکی بالای ۲ سال سن که سرش را از آغوش مامان احمدی‌اش بر نمی داشت، احمدی هم خیلی دوستش داشت موهایش را مرتب می‌کرد و گاهی او را به خود سفت‌تر می چسباند؛ هرچند آیلین به ما توجهی نمی کرد اما احمدی از نگاهش همه چیز را می‌خواند.

دیدار آیلین و پرستار قدیمی، آخرین بخش بازدید بود؛ خیلی زود مدیریت مجموعه، انتهای بازدید را در این مکان اعلام و تاکید کرد که کسی از این نوزادان معصوم عکس و فیلم نگرفته باشد و سئوالات پر تکرارم از این مرکز به جای خود باقی مانده بود؛ اینکه چه تعداد کودک در این مرکز نگهداری می‌شود، چرا مادریاران راهرو اول کم بودند و باقی پرسش ها.

در این حین، عصمت قنبری، معاون شیرخوارگاه مادر را مدیر مجموعه معرفی کرد تا سوالی بی‌پاسخ نماند؛ او که خود را پرستار کودکان این شیرخوارگاه معرفی کرد، گفت: کودکان صفر تا سه ساله در این مرکز نگهداری می‌شوند و این مرکز محل نگهداری کودکانی است که از بدو تولد و بیشتر در بیمارستان رها شده‌اند.

وی ادامه داد: معمولا وقتی نوزادی رها می‌شود با ۱۲۳ ( اورژانس اجتماعی) تماس می‌گیرند و شرایط انتقال نوزادان به شیرخوارگاه فراهم می‌شود؛ البته اگر نوزادی بالای سه سال باشد این وضعیت فرق می‌کند و به مراکز دیگری انتقال می یابد.

قنبری گفت: اینک ۶۶ کودک تا سه سال در این مرکز نگهداری می‌شوند، مثلا همین بخشی که شما در حال بازدید از آن هستید نوزادان صفر تا ۶ ماهه و (بخش روبه رو) ۶ ماه تا یکسال و بخش دیگر هم یک سال تا سه سال هستند.

برچسب ها :

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید :

  1. نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  2. نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  3. نظرات پس از ویرایش ارسال می‌شود.
دیدگاه شما ثبت شد
مطالب پیشنهادی
دل عالم

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه خبری دل عالم می باشد.