چهارشنبه22 اسفند 1403     Wednesday, March 12, 2025
1400/06/30
کدخبر :57058
38
چاپ :

تاریخ شهر کرمان جغرافیای عشق است

شایسته‌ترین فردی که می‌توانم از او بخواهم دیار کریمان را معرفی کند و هنگامی که با این درخواست مواجه می‌شود، با مکثی کوتاه، یادی می‌کند از مرحوم کیومرث مُنشی‌زاده شاعر و طنزپرداز اهل جیرفت است.

مرحوم منشی زاده ما می‌گفت «تاریخ شهر کرمان جغرافیای عشق است»؛ پس از آن می‌گوید: اگر کسی بخواهد کرمان را بشناسد باید از خوی و خصلت مردم کرمان شروع کند و برود تا همت، حمیت و نجابتشان؛ مردم کرمان حاضر شدند چشمانشان را در راه مهمانوازی بدهند اما به مهمانشان، لطفعلی خان آسیبی نرسد.

به گزارش دل عالم به نقل از ایرنا، سپس به بخشی از تاریخ گذشته و ماجرای حمله معزالدوله دیلمی به کرمان اشاره می‌کند که مردم این دیار چطور روزها با دشمنی که به آنان حمله کرده بود می‌جنگیدند و شب که سلاح را زمین می گذاشت، برایش غذا و هدیه می‌فرستادند تا رسم مهمان‌نوازی را ادا کرده باشند.

استاد محمدعلی گلاب‌زاده نویسنده، پژوهشگر و تاریخ‌نگار که بیش از ۳۰ کتاب تالیفی و مشارکت در تالیف دهها کتاب دیگر را در کارنامه دارد؛ تا همین چند وقت اخیر ریاست مرکز ایران شناسی شعبه کرمان هم برعهده داشت و می گوید به علت مشغله کاری و شرایط سنی این مسئولیت را به یک مدیر جوان سپرده است تا خیالش راحت باشد بعد از او، مرکز ایران شناسی نیز مسیر خودش را بخوبی طی می کند.معدن خاطره هاست؛ هم دیدارهایش با بزرگان و فرهیختگان کرمان و ایران زمین را بخوبی به یاد سپرده تا بموقع از آنها کمک بگیرد و هم رسالت آگاهی بخشی و رسانه‌ای‌اش را هیچگاه در پستوی فراموشخانه قایم نکرده؛ معتقد است اتاق کارش یک رسانه است؛ با انگشتان دست، تابلو قالی نفیس کرمان عصر صفوی را به عنوان گران‌ترین فرش جهان نشان می دهد که در یکی از حراجی های نیویورک به ۳۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش رفته است و می گوید که این کار، خودش کار رسانه ای است تا مردم بدانند که قالی کرمان چه تاریخی دارد.

متولد ۱۳۲۵ شهر کرمان در خانواده ای روحانی و مذهبی است؛ پدرش واعظ بود و محله دوران کودکی و نوجوانی اش را میدان قلعه از محله های قدیم کرمان معرفی می کند. می گوید در خلوت دیوانخانه امام جمعه به دنیا آمده، اولین جایی که استخدام شده سال ۱۳۴۳ به عنوان انباردار آسایشگاه مسلولین کرمان بوده است؛ همان بیمارستان کنونی شفا در شهر کرمان که آن زمان خارج از شهر و محل نگهداری بیماران مبتلا به سل بوده است.

اعتقاد ندارد که ما تنها و تنها باید به گذشتگانمان بنازیم؛ با اشاره به این بیت که « گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تورا چه حاصل» گلایه می کند: اینکه بدانیم چه گذشته پرفروغی داشتیم و پشتوانه ما چه بوده، نیاکان ما از میان توفان حوادث چگونه عبور کردند و دست ما دادند بسیار خوب و لازم است اما باید بدانیم که متاسفانه ما میراث نیاکانمان را خراب کردیم و چیزی باقی نگذاشتیم.

در یکی از روزهای انتهایی شهریورماه کرمان که خنکای نسیم زورش را بر گرمای کویری غالب می کند، در محل کار استاد گلاب زاده، در اتاقی واقع در انتهای راهرو ساختمان قدیمی مرکز کرمان و ایران شناسی، مهمان کلام وی بودم. اتاقی که تنها اتاق کار نبود؛ صرفنظر از انواع کتاب های مربوط به تاریخ ایران و کرمان و برخی آثار تاریخی مثل تابلو قالی اصیل کرمان، تابلوهای مربوط به برخی شخصیت ها و بزرگان کرمان هم در جای جای آن جاداده شده بود تا در نوع خود، معرفی‌ای هم برای مهمانان و بازدیدکنندگان باشد.

ابتدای مصاحبه از او می خواهم کرمان را برای کسانی که تازه می خواهند کرمان را بشناسند، معرفی کند و او اصرار دارد برای شروع، دست روی همت، نجابت و خوی مردم کرمان بگذارد و اینطور ادامه می دهد: معزالدوله دیلمی به کرمان حمله کرده بود؛ مردم کرمان روزها با او می جنگیدند و شب ها غذا و هدیه برایشان می فرستادند تا اینکه معزالدوله می پرسد اینان چطور مردمی هستند که از مردم کرمان پاسخ می شنود: روزها که شما با ما می جنگید، ما باید از جان و مال خویش دفاع کنیم اما شب ها که شما اسلحه را زمین می گذارید، مهمان ما هستید. معزالدوله شرمنده می شود و می گوید من با این مردم بجنگم؟ سلاحش را بر می دارد و می رود.

برچسب ها :

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید :

  1. نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  2. نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  3. نظرات پس از ویرایش ارسال می‌شود.
دیدگاه شما ثبت شد
مطالب پیشنهادی
دل عالم

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه خبری دل عالم می باشد.